آزمایشگاه
از بچگی عاشق آزمایش کردن بودی و همیشه چیزهای مختلف رو با هم ترکیب می کردی تا معجون درست کنی. مدتیه عطرهای مختلف رو با هم قاطی می کنی و هر چی دم دستت میاد رو داخلش می ریزی تا یه مایع خوشبو درست کنی. با این کار، یکی از عطرهای روغنی بابا رو که خیلی خوشبو بود و دوستش داشت رو خراب کردی این هم قیافه بابا بود موقع دیدن عطرالان هم که داری از عطرهای من استفاده می کنی. دو ماه گذشته 2 تا عطر برا آزمایش هات خریدی یه دونه عطر هم، اون مغازه ای که من ازش لوازم آرایش می خرم مجانی بهت داد.
علاه بر عطر عاشق تشریح بدن حشرات هستی هر روز با امیر حسین میری داخل باغچه مورچه و مگس میاری برا آزمایش
بعضی وقت ها هم با پسرای آقای ابراهیمی آزمایش می کنی که البته با این دو نفر خیلی سازگار نیستی و همیشه دعواتون میشه
خیلی خوشحالی از اینکه میز قدیمی تلویزیون رو بهت دادیم و تو به عنوان میز آزمایش از اون استفاده می کنی. و من همیشه این جمله رو بهت می گم که «امین تو در آینده یه چیزی اختراع می کنی من به تو ایمان دارم» و این برا تو یه باور شده و هر روز داری تلاش می کنی که از چیزهای مختلف سر در بیاری.