دندان شیری
امروز صبح رفتیم دندانپزشکی برای پر کردن دندان امین جون ولی تا به دکتر گفتم که دندان های شیری امین لق شده و نمی افته دکتر با چوب یکی از اونها را در آورد و سه تای دیگه از دندون ها را کشید. الهی بمیرم موقع تزریق بی حسی یه کوچولو دردش اومد. چند قطره اشک هم ریخت. ولی موقع کشیدن به دکتر می گفت چه باحاله این که دیگه درد نداره. آقای دکتر دندون هاشو داد به من و گفت که بزار زیر بالشش تا یه فرشته شب براش هدیه بیاره امین جون هم به دکتر گفت که نه بابا الکیه مامانم یه چیزی می ذاره و میگه که فرشته ها آوردن آقای دکتر هم خندید و گفت آفرین به این گل پسر باهوش و قوی. ...
نویسنده :
مامان فهیمه
11:38