ماجرای هفت سین
پنج شنبه عصر با گل پسر رفتیم نمایش ماجرای هفت سن، سالن استاد هودی واقع در پارک آزادی،
نمایش زیبایی بود. امین جون هم خیلی خوشش اومد. ماجرا از این قرار بود که خاله پیرزن رفت بازار،
وسایل هفت سین رو بخره که کیفش رو گم کرد چون همه خاله پیرزن را می شناختند هر چی می
خواست بهش دادند فقط آقای سرکه فروش سرکه به خاله نفروخت. و در آخر هم رسید به دو تا بچه که
با هم بر سر کیف دعوا می کردند. به آنها دو تا سکه داد و کیفش رو گرفت و رفت خونه، سفره هفت
سین رو چید و خوابید. طبق معمول موقع اومدن عمو نوروز خوابش برد. عمو نوروز هم اومد دو تا سیب از
سفره هفت سین برداشت و روی چادر خاله گذاشت و رفت.
امین منتظر شروع نمایش
خاله پیرزن و آقای سبزه فروش
خاله پیرزن و پسر ماهی فروش
خاله پیرزن و آقای عطار باشی
خاله پیرزن و آقای شمع فروش
خاله پیرزن و بچه هایی که کیف پول خاله رو پیدا کرده بودند.
خاله پیرزن و آقای خواننده
خاله پیرزن و عمو نوروز