گل من محمد امینگل من محمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

همه وجودم امین جان

حافظیه

1392/9/24 23:51
نویسنده : مامان فهیمه
311 بازدید
اشتراک گذاری

قرار امین و طناز قبل از رفتن به حافظیه

 

 

 

 

 

در حال انداختن سکه داخل حوض آب

 

 

 

 

امین به خاطر اینکه طناز خانم سس روی چیپس می ریخت قهر کرده و طناز خانم خوش اخلاق هم مثل همیشه با خنده امین رو راضی کرد.

امین همچنان در حال ناز کردن و طناز خانم همیشه خندان در حال خندیدن

غذا دادن به گربه ی لاغر مردنی (هر چی پیتزا بود دادن به گربه ، آخر سر ما گرسنه موندیم ولی آقای گربه دلی از عزا درآوردن)  

در آخر هم ، همین طور که امین جون مشغول غذا دادن به گربه بود. یه پسر از راه رسید و دست طناز خانم رو گرفت و با خودش برد به امین گفتیم بدو که طناز رو برد. امین هم گفت وای بدبخت شدیمخنده سریع رفت و طناز رو با خودش آورد. (البته حقش بود تا دفعه دیگه برا یه خانم خوشگل ناز نکنه) زبان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان ترنم
25 آذر 92 9:33
امان از دست اين امين و طناز. چه به موقع هم طناز رو بردن تا اين آقا امين قدر طناز خانم رو بيشتر بدونه. آره واقعاً
مامان ترنم
25 آذر 92 9:34
فهيمه جون خييييلييييي خوشحالم كه با پست جديد اومدي. منتظريم كه زود به زود آپ كني و جبران اين مدت نبودنت رو بكني. ممنون لیلا جون. حتماً جبران می کنم.
مامان سروش
25 آذر 92 22:53
امین جون تو این مدت که نبودین خیلی تغییر کرده ماشاءالله واسه خودش مردی شده . خدا حفظش کنه ممنون خاله جون
مامان ایمان جون
27 آذر 92 14:48
عزیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم,امین جونی خوب حواسش به طنازخانم هستااااا چقدرم هواشو داره آفرین معلومه مرد زندگیه ها آره واقعا، اگه نبود که دختر خواهرمو براش نمی گرفتم
الهام مامان علیرضا
27 آذر 92 19:52
عجـــــــــــــــــــب پس حسادت امین آقا گل کرده و دختر مورد علاقه اش رو نجات داده میگم تصاویر خیلی عشقولانه ست: حافظیه و ناز و نازکشی و قدم زدن دو نفره یادش به خیر دل تنگ شیراز شدم بله خاله جون چی فکر کردی مگه به این راحتی میزارم هر کی از راه رسید اونو با خودش ببره. الهام جون تشریف بیارید در خدمتتون باشیم.