گل من محمد امینگل من محمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

همه وجودم امین جان

یک روز بدون کیف

1392/11/22 12:53
نویسنده : مامان فهیمه
246 بازدید
اشتراک گذاری

روز دوشنبه،‌روز بدون کیف بود. امین جون هم تا می تونست با خودش  اسباب بازی و خوراکی  به جای

کتاب و دفتر به مدرسه برد.

پوست های گردو  جهت درست کردن خارپشت

کیک رو داخل سرویس جا گذاشته بود. ظرف میوه ها رو هم دست نزده برگردوند. فقط لقمشو  خورده بود

این هم به خاطر اینکه صبحانه رو نخورد گفت می خوایم صبحانه رو با بچه ها تو کلاس بخوریم. (خیلی

زحمت کشیدی مادر،‌یه وقت دل درد نگیری این همه می خورینیشخند)

این هم مشق نوشتن به روش امین جون

کارت های گل پسر

کارت های خودم دوران راهنمایی (معلم ادبیات خانم کشمیری)

معلم ریاضی خانم سپاهی

 

 


اولیـــن روز دبستــــان

اولین روز دبستان بازگرد
کودکیها شاد و خندان بازگرد

بازگرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب های چوبکی

خاطرات کودکی زیبا ترند
یادگاران کهن مانا ترند

درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد چاپلوس

کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود

روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است

با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید

تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبرا می شدیم

پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفترهامان به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی بابا روی برگ

همکلاسی های من یادم کنید
باز هم در کوچه فریادم کنید

همکلاسی های درس و رنج و کار
بچه های جامه های وصله دار

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود

کاش می شد باز کوچک میشدیم
لااقل یک روز کودک میشدیم

یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش

ای معلم نام و هم یادت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر

ای دبستانی ترین احساس من
باز گرد این مشق ها را خط بزن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان حسین جون
24 بهمن 92 10:40
http://s5.picofile.com/file/8112086300/love92.jpg
مامان فهیمه
پاسخ
ممنون عزیزم به همچنین برای شما
الهام مامان علیرضا
24 بهمن 92 13:59
سلام به فهیمۀ عزیزم کاش ما هم از این روزهای بدون کیف داشتیم مشخصه بدون کیف حسابی خوش میگذره چقدر با حالی شما که کارت های دوران مدرسه تون و نگه داشتید. فکر می کنم از من فقط یه دونه تو خونۀ مامانم به یادگار مونده
مامان فهیمه
پاسخ
سلام الهام جون آره واقعاً کاش ما در هفته یک روز بدون آشپزخانه داشتیم. اونوقت چه حالی می داد. عزیزم موفقیت الان شما نشان از تلاش های سال های گذشته است نیازی به داشتن کارت نیست.
مامان ترنم
28 بهمن 92 8:16
يه روز بدون كيف چقدر قشنگ و رويايي. امين جون هم كلي سنگ تموم گذاشته براي اين روز
مامان فهیمه
پاسخ
آره کاش ما هم یه روز بدون کار خونه و آشپزخونه داشتیم.