امین و خواب ناز
الا لا لا ملوس مَلمَل که گهوارت چوب صندل
لحافت چیت هندستون که بالشتت پر سیستون
الا ای باد تابستون نظر کن سوی هندستون
بگو بابا عزیز من برای رودم کتون (کتان) بستون
الهی دورت بگردم عاشق این مدل خوابیدنت بودم وقتی می خواستی بخوابی پتو رو می آوردی بالا و
سرت را می کردی داخل پتو می خوابیدی. اینجا 6 ماهه بودی داخل گهواره می خوابیدی.
اینجا هم 6 ماهت بود رفته بودیم تهران خونه عمه سهیلا
اینجا هم با عمه سهیلا داشتیم می رفتیم بازار تو بغل عمه داخل ماشین خوابیدی
یک سالگی
اینجا داشتم با تلفن صحبت می کردم اومدی پیش من وقتی صحبتم تمام شد دیدم خوابت برده
یک سال و 2 ماه
جریان بالا یک بار دیگه سن 2 سالگی تکرار شد.
اینجا هم داشتی برنامه کودک تماشا می کردی خوابت برده بود.
.
اینجا خیلی اذیت می کردی من هم داشتم کارهامو می کردم چند دقیقه صدات قطع شد اومدم دیدم خوابیدی (سه سالگی)
اینجا خونه دختر خاله من بودیم خوابت می یومد داشتی چرت می زدی. الهی بگردم چه پسر ساکتی اصلاً اذیت نمی کرد. همیشه ساکت یه گوشه می نشست.
آرامش بعد از طوفان (6 سالگی)
٦سالگی
اینجا هم من رفته بودم کلاس تنها خونه بودی وقتی اومدم دیدم با ماژیک هنرنمایی کردی بعد هم خوابیدی.