گل من محمد امینگل من محمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 24 روز سن داره

همه وجودم امین جان

رتبه اول امتحان کشوری کاج

* تقدیر تقویم افراد عادی و تغییر تدبیر افراد عالی است . * پسر ممتاز مامان، مقام اول امتحان کاج رو آورده. به خاطر این موفقیت بابا هادی برا پسر گلش یه تفنگ خرید. از  طرف مدرسه هم مدال گرفت. جایزه خانم معلم و من هم مونده این هم لوح تقدیر این لوح تقدیر رو هم به خاطر طرح برتر دیابت که درست کردی بهت دادن. متأسفانه عکسش رو پیدا نکردم برات بزارم   دو تا از این کارت ها رو به خاطر اخلاق خوب بهت دادن. یکی رو آقای اسدی به خاطر اول شدن تو مسابقه دو بهت داده و یکی رو معلمتون برای امتحان ریاضی که خیلی خوب شده بودی. این مداد رنگی رو هم با یک ساعت جایزه بهت داده بودن. چون رنگ ساعت صورتی بوده داد...
8 بهمن 1393

ورزش کاتا

بالاخره بعد از یک ساعت مشاوره با مشاور باشگاه صبا تصمیم گرفتیم برا ورزش کاتا ثبت نامت کنیم. الان یک ماه داری میری و خدا رو شکر خیلی خوب پیشرفت کردی. به خاطر پیشرفت خوبی که داشتی قراره ماه آینده کمربندتو عوض کنن. و باز هم امین پاشو تو کفش بزرگترها می کنه گربه ی چکمه پوش ...
8 بهمن 1393

جشن تولد همکلاسی

چند هفته پیش تولد دوستت آقای ایزدی فرد بود که من اجازه ندادم بری چون می ترسیدم  اونجا شیطنت کنی و اتفاقی برات بیفته. هفته بعدش تولد آقای مدرسی بود و باز هم می خواستی بری بازم مخالفت کردم ولی با اصرار زیاد منو راضی کردی که بری و بیشتر به خاطر این جمله که گفتی: « شما چرا اجازه نمی دید من هیچ جا برم خسته شدم دیگه» ولی ای کاش اجازه نداده بودم .  بالاخره روز چهارشنبه رسید و عصر با هم رفتیم یه کادو برا دوستت خریدیم و با هم رفتیم خونه آقای مدرسی من شما رو گذاشتم و خودم برگشتم خونه. شب بابا هادی اومد دنبالت، وقتی اومدی ناراحت بودی و گفتی که بچه ها گفتن بشینیم روی بادکنک ها و اونا رو بترکونیم من هم نشستم ولی باد...
8 بهمن 1393

جشن خودکار

گل پسر مامان، امسال دیگه می تونی با خودکار بنویسی و از مداد فقط برا نوشتن داخل کتابها استفاده می کنی. و از این بابت خیلی خوشحالی، در ضمن آیه الکرسی رو هم چون فقط شما تو کلاس خوب بلد بودی برا بچه ها خوندی این هم عکس های جشن خودکار تو مدرسه این دو تا خودکار رو من برات خریدم این خودکارها رو بابا هادی خرید این خودکار چهار رنگ رو آقای مدیر به همه ی بچه ها داده بودن این هم خودکار 17 سال پیش خودم که از خاله ی بزرگم هدیه گرفتم نگه داشته بودم امروز که جشن خودکار داشتی دادم به گل پسر قشنگم امیدوارم که ازش خوب استفاده کنی  این هم شعر خودکار که خانم حجت پور زحمت کشیده بودن و از قبل باهاتون کار کرده بودن...
8 بهمن 1393

بازی های جدید

گل پسر مامان هر روز برا خودش یه بازی جدید اختراع می کنه و با اون بازی، کار و کاسبی راه میندازه. چند روز پیش با خاک ژله هایی که از یکسال قبل داخل شیشه عسل ریخته بود و داخل اتاقش بدون استفاده مونده بود یه بازی جدید اختراع کرد. تمام گلوله ها رو (به قول خودش) با موگیری که به صورت قلاب درآورده بود از داخل شیشه عسل درآورد. از نور چراغ قوه هم استفاده می کرد تا راحت تر بتونه انتخاب کنه بعد از در آوردن گلوله ها، اونا رو به ترتیب روی زنجیر دوچرخه می چید  (به دلیل نداشتن انباری و باز بودن مداوم درب ورودی ساختمان (به لطف همسایه های عزیز) مجبور شدیم دوچرخه امین جون رو گوشه اتاق بزاریم) و بعد از اون رکاب میزد و همه گلوله ...
25 آذر 1393

تولد آقا سینا

عزیز خاله، آقا سینا داداش طناز جون 9/5 به دنیا اومد. گل پسر با شرم و حیا  خواهر عزیزم: شکفتن نوگل زیبایتان در دشتی از یاس های مهربانی با نجوی سیمین آبشاران تهنیت باد. با آرزوی روشن ترین فرداها برای وجود نازنینش ...
11 آذر 1393

مثل مگس زندگی نکنیم!!

دیروز پس از یک هفته که مگسی در خانه ام میگشت، جنازه اش را روی میز کارم پیدا کردم. یک هفته بود که با هم زندگی میکردیم. شبها که دیر میخوابیدم، تا آخرین دقیقه ها دور سرم میچرخید. صبح ها اگر دیر از خواب بیدار می شدم، خبری از او هم نبود. شاید او هم مانند من، سر بر کتابی گذاشته و خوابیده بود. در گشت و گذار اینترنتی، متوجه شدم که عمر بسیاری از مگس های خانگی در دمای معمولی حدود ۷ تا ۲۱ روز است. با خودم... شمردم. حدود ۷ روز بود که این مگس را میدیدم. این مگس قسمت اصلی یا شاید تمام عمرش را در خانه ی من زندگی کرده بود. احساسم نسبت به او تغییر کرد. به جسدش که بیجان روی میز افتاده بود، خیره شده بودم. غصه خوردم. این مگس چه دنیای بزرگی ...
3 آذر 1393

عکس های جامانده

پسر حباب ساز مرد عنکبوتی گل پسر در حال رفتن به استخر گل پسر در حال برگشت از استخر عروسی دوستم بهاره جون، امین با آقا ارسلان دوست شد. این هم هلما خانم دختر پسر دائی من و دوست امین جون جیگر مامان هفته آتش نشانی (پارک آزادی) این هم گواهینامه پایان دوره ی ترم اول رباتیک گل پسر نمونه   ...
16 آبان 1393

آدم ها آدمند... انسان ها، انسان!

آدم‌ها زندگی می‌کنند… انسان‌ها زیبا زندگی می‌کنند ! آدم‌ها می‌شنوند !… انسان‌ها گوش می‌دهند آدم‌ها می‌بینند… انسان‌ها عاشقانه نگاه می‌کنند ! آدم‌ها در فکر خودشان هستند… انسان‌ها به دیگران هم فکر می‌کنند آدم‌ها می‌خواهند شاد باشند انسان‌ها می‌خواهند شاد کنند ! آدم‌ها ،اسم اشرف مخلوقات را دارند… انسان‌ها اعمال اشرف مخلوقات را انجام می‌دهند ! آدم‌ها انتخاب کرده‌اند ...
24 مهر 1393