بازی های امین گلی
اینجا امین جون رو بالشی رو درآورده و پاهاش رو کرده داخل اون و با کمربند حوله ی حمامش اونو بسته
که از پاش نیفته به گفته خوش کرم شده بود و از بس روی فرش مثل کرم خزید پیشونیش زخم شد.
اینجا هم زنجیر دوران نوجوانی بابا هادی رو روی سرش گذاشته و برای خودش مو درست کرده (دختری از مصر)
هفته گذشته که رفتیم باغ بابا هادی رو مجبور کرد که اونو کول کنه و بچرخونه
من باهاش بازی نکردم قهر کرد و رفت روی مبل خوابید.
مبل سواری
سال گذشته یه روز که خونه ی آقا جون جوانمردی بودیم امین گفت می خوام درخت بکارم و رفت یه
زردآلو برداشت هسته اونو درآورد و کاشت داخل باغچه به آقا جون هم سفارش کرد که به اون مرتب آب
بده. امسال درخت امین گلی سبز شده و سال دیگه حتماً میوه میده
امین در حال رفتن داخل استخر که البته زیاد داخل استخر نمی مونه و سریع میاد بالا چون به قول خودش
سوسک دریایی داره
هفته گذشته که رفته بودیم بیرون طناز مریض بود امین اونو بغل کرده بود می چرخوند که بخوابه همه
ازش می پرسیدن که خواهرته اونم می گفت نه دختر خالمه
این هم ننو که فروغ و بیتا درست کرده بودن و با امین به نوبت داخل اون می خوابیدن.
امین در حال بررسی کردن انارها