گل من محمد امینگل من محمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 30 روز سن داره

همه وجودم امین جان

عید قربان و تولد امین جون

1393/7/18 16:16
نویسنده : مامان فهیمه
699 بازدید
اشتراک گذاری

عید قربان رفتیم خونه آقا جونینا (پدر خودم). صبح قبل از اینکه آقای قصاب بیاد امین و محمد و مهدی با گوسفندا

بازی می کردن هر چقدر سعی کردیم ازشون عکس بگیریم نشد چون گوسفندها با اینکه پاشون بسته بود حمله

می کردن.  بعد از اینکه گوسفند ها رو سر بریدن امین شاخ قوچ ها رو برداشته بود و تمیز می کرد می خواست

بیاره خونه ولی خاله فرزانه مانع شد و گفت که کثیفه اون هم راضی شد و شاخ ها رو انداخت داخل سطل آشغال

بالاخره بعد از پنج ماه تأخیر موفق شدیم برا امین جون تولد بگیریم. از چند روز قبل بدون اینکه امین و بابا هادی

بفهمن با خاله سحر برا امین کیک سفارش دادیم.  امین تا لحظه ای که بهش گفتم برو لباست رو عوض کن تولد

داریم نمی دونست که تولد خودشه وقتی فهمید خیلی خوشحال شد و گفت ( مامان خیلی دوست دارم می خواستی منو خوشحال کنی ) قربون پسر قدردانم برم من بوس

این هم دو تا از عکس های امین گلی بقیه عکس ها تو گوشی خاله بود نتونستم ازش بگیرم  هر وقت به دستم رسید میزارم.

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

الهام
19 مهر 93 9:38
امین جون تولدت مبارک خاله واقعا بعد از هفت ماه من بودم اصلا دیگه تولد و یادم می رفت. آفرین به همت تون فهیمه جون البته بالای وبلاگ نوشته 8 سال و 5 ماه و 26 روز ها یا تقریبا شش ماه علیرضا عکس های گوسفندها رو دید کلی ذوق زده شد ایشالا که سالیان سال خوش و خرم کنار هم زندگی کنید
مامان فهیمه
پاسخ
ممنون خاله جون الهام جون اگه یکی بود که هر روز رو مختون بود حتما شما هم این کار رو انجام می دادید(مامان پس کی تولد منو می گیرد این دومین ساله که تولدم رو نگرفتید) آخی عزیزم از طرف من ببوسیدش ممنون از لطف شما دوست خوبم