یک روز به یاد ماندنی در کنار خلیج فارس
امروز بابا هادی می خواست بره بوشهر، ما هم گفتیم میایم. بابا هادی هم استقبال کرد و ما رو هم با
خودش برد. صبحانه رو دشت ارژن خوردیم خیلی هوا خوب بود. حسابی بهمون چسبید.
گل پسر در حال انجام دادن حرکات موزون
بعد از اینکه کار بابا هادی تمام شد رفتیم کنار دریا که امین جون شنا کنه ولی کنار ساحل پر شده بود
از عروس دریایی ، بابا های هم که قبلاً شنیده بود عروس دریایی سم داره و خطرناکه اجازه نداد امین
جون شنا کنه ولی چند تا از اونا رو برای امین جون آورد که تا رسیدیم شیراز داخل آب له شده بودند.
تمام قسمت های بنفش رنگ دریا عروس دریایی بود.
برای ناهار رفتیم رستوران سنتی قوام که در دوره قاجاریه آب انبار بوده که توسط قوام السلطنه تأسیس
شده و از 20 سال قبل تا الان از آن به عنوان سفر خانه سنتی استفاده می کنند.
بابا هادی برامون ماهی شوریده و میگو سفارش داد ولی مگه خوردی از هر کدوم یه ایراد گرفتی و گذاشتی کنار.
ولی در عوض چیپس و گوجه و خیار سبز رو خوب می خوری. پسر گل من گیاه خوار شده.
بعد از ناهار دوباره رفتیم کنار دریا
موقع برگشت هم به درخواست گل پسر پیاده شدیم و یه کم قدم زدیم.
اینم یه روز به یاد موندنی در کنار خلیج فارس. دست بابا هادی گل هم درد نکنه که ما رو با خودش برد.