گل من محمد امینگل من محمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 30 روز سن داره

همه وجودم امین جان

چند روزی که گذشت

1392/2/24 20:03
نویسنده : مامان فهیمه
331 بازدید
اشتراک گذاری

روز 21/2 آقا فریبرز پسر خاله گلناز به دنیا اومد. مقدمت گلباران عزیز خالهماچ

بعداز ظهر من رفتم بیمارستان عیادت خاله گلناز، امین رو نبردم. وقتی اومدم گفتم که طناز هم اونجا بود.

امین گفت: چرا طناز اونجا بوده منو نبردی زبان

این هم هدیه امین جون به طناز خانم (قلب های روی موگیر را داشته باشید)قلب

بازی کردن با دخترهای همسایه دور از چشم طناز خانم

توپ بازی

 

این هم دسته گل امین جون داخل مدرسه،  وقتی از مدرسه اومد گفت مامان بیا از

دستم عکس بگیر بزار داخل وبلاگم که وقتی بزرگ شدم ببینم که با مداد چه بلایی به سر خودم آوردم.

بازی های دیشب با طناز جون خونه خاله گلناز

امروز که از مدرسه اومدی گفتی مامان تو رو خدا یه تشت آب بهم بده می خوام پاهامو بزارم داخلش،

خیلی جیگر میده، من هم یه تشت آب بهت دادم. یه کم هم طالبی خنک قاچ کردم، بخوری جیگرت خنک

بشه.عزیز گلم ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

الهام مامان علیرضا
25 اردیبهشت 92 8:43
امین جان چند تا عزیزم؟؟؟؟
به قول قدیمی ها عشق یکی!!!تو که قرار نیست مثل جدیدا برخورد کنی؟؟؟؟
چقدم برای خودش پپسی باز می کنه و خودش و تحویل می گیره!!!قربونت بشم...



خاله جون فقط باهاشون بازی می کنم برای ازدواج فقط طناز خانم
مامان ترنم
25 اردیبهشت 92 12:01
چشمتون روشن . قدم نو رسيده مبارك.
چشم طناز جونم روشن اين پسره همزمان نه با يكي نه دو تا چند آخه خاله؟؟؟؟؟



ممنون لیلا جون.ایشالا روزی خودتون.
می بینی خاله
مامان ترنم
25 اردیبهشت 92 12:02
عزيزم بيشتر مواظب خودت باش گلم.


چشم خاله جون
مامان ایمان جون
28 اردیبهشت 92 18:28
قدم نو رسیده مبارک.امین جون از الآن انتخابتو کردی؟آفرین عزیزم تو هم مثل ایمان از الآن به فکری.ایمان هم همش میگه من میخوام با نازنین ازدباج کنم.


آره خاله جون من تصمیم مهم زندگیمو گرفتم. آفرین به ایمان جون، می بینم که اونم تصمیمشو گرفته.