روز جمعه با بابا هادی
خدا رو شکر دیروز عصر که امین جون برگشت خوشحال بود چون با بابا هادی رفته بودن گشت و گذار توی جنگلهای بمو که کنار شرکت بابایی هست. این هم عکس چند تا قوچ ناقلا امین برای اولین بار قندیل دیده و حسابی خوشش اومده. بابا هادی می گفت که می خواست قندیل ها رو بیاره خونه نشون من بده آخر شب هم امین جون از بابا هادی به خاطر اینکه یه روز خوب با هم داشتن تشکر کرد و خسته ی خسته رفت تو رختخواب . آرزویت را برآورد میکند ، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . . ...
نویسنده :
مامان فهیمه
16:49